محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره

محمدرضا کوچولو

...... دوست دارم.....

1392/9/5 9:40
نویسنده : مامان
1,898 بازدید
اشتراک گذاری

محمدرضای عزیزم

برای با تو بودن تا بزرگ شدن بی فقه ات صبرم نیست!! اینجا دقیقه بازیه روز وشب تا انتهای بازیگوشی کودکانه ذهنت ادامه دارد.

ومن که بی وقفه در جستوجوی راهی برای همبازی شدنت،اما دست اخر  تکرار شکلکهایی که فرشتگان، ذهن تو را تا افق های ابی لبخندهای جادویی میکشاند!

وه!که من جه بی بال وپر پرواز میکنم وقتی پسرکم با شکلک های من میخندد!

با تو چه بی بهانه کوچک میشوم واز این پیله زمخت بزرگ بر تن تنیده ام چه زیر پوستی وارام بیرون میایم!

تو بزرگ میشوی ومن کوچک تا در سایه بزرگ کودکی ام اینبار زیباتر بزرگ شوم!!!!!


سلام فرشته زیبای من،سلام عزیز دلم ،خوبی مامانی؟؟؟

پسرکم دیگه درجه شیطونیت خیلی خیلیییییییییی بالا رفته ،بعضی وقتا خیلی از دستت شاکی میشم ولی اون لحظه اونقدر خودمو میخورم که حرکتی ازم سر نزنه که تو دلخور بشی کوچولوی دوس داشتنی!!

واما دوباره مریضی!!!!!

انگار تا پاییز تموم نشه مریضی ها دست از سرمون ور نمیدارن ..... چه کنیم دیگه!!!!! البته الان الحمدالله خوبی،دو روزجلوی عاشورا بود که دوشب پشت سرهم تب داشتی اولش استامینیفون بهت دادم ولی دیگه بردیمت دکتر ،دکتر هم تشخیصش عفونت گلو بودولی همون روز عاشورا دیدم تو کف دست پات جوش های قرمزی زده بود .

چندروز پیش هم پیش هم پسر عموت همین مریضی رو گرفته بود که فکر کنم از اون گرفتی چون وقتی دوباره رفتیم دکتر گفت این یه ویروس جدیده که یه کم از ابله ضعیف تره وفقط رو کف دست وپا وگلو دیده میشه وواگیر داره حتی اگه نفس همون مریض بهش بزنه ازش میگیره حالا بماند من وبابا چقدر زجر کشیدیم تا خوب شدی!!!

محمدرضا جونم دیگه اصلا وقت نمیکنم بیام وبلاگتو اپ کنم ،نمیدونم شاید دیگه ادامش ندم اخه وقتی بیداری ممکن نیست وقتی هم که نیستی یا خوابی منم خستم ویا باید به کارای خونه برسم

شاید هم فقط اتفاقای مهمو ثبت کنم البته همیشه میام وبه دوستای گلمون سر میزنم!!!

پسرگلم خیلی چیزا رو میفهمی وهر وقت بهت میگیم لامپارو خاموش کن یا کنترول و بیار میدویی ومیاری وبعضی وقتا کمک حال مامی میشی وسفره رو جمع میکنینیشخند

 راستی چند کلمه جدید هم میگی!!بخاله مهتاب میگی متااااااااب و اسم مهدی رو خوب میگی و....اب بیده رو خیلییییی نازتر میگی الهی من فدااااااااااای توقلبماچماچماچقلب

 

این قطار اسبابازی رو خیلی دوس داری اما نه خودشو باتریاشو اخه عااااااااااشق باتری هستی!!!!نیشخند

برای بارسوم رفتی ارایشگاه البته با کلی جیغ وداد!!!!

میخوای عروسک انگشتی رو بزاری تو انگشت کوچولوت قلب

با اینکه این تفنگ داغون شده ساعتها به پاش میشینی وباتری هاشو در میاری ومیزاری هر وقت هم خسته شدی از ما میخوای این کارو بعهده بگیریمنیشخند

حلقه در حال پرتاب!!!

بازهم باتری بازیقلب

نوووووووووووووووش جان عزیزممممممممممماچماچماچ

فرشته نازنینم چقدر شیرین ودوس داشتنی هستی ،حتی کلمات از توصیف تو عاجزن وکم میارن

عاشقانه بهت عشق می ورزم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (23)

الناز مامان آوا
6 آذر 92 23:59
قربونت برم من انشالله كه ديگه مريض نشي و هميشه سلامت باشي اين روزا همه بچه ها درگير مريضي و ويروساي جديد بودند قربون اون بامزه خوردنت نوش جونت عزيزم راستي 17 ماهگي پسر كلمونم مبارك باشه مرسی دوست خوبم،اوای کوچولو رو ببوسین
مامان امین
7 آذر 92 9:47
قربونت برم شیرینکم.شیطون بلایی شدی حسااابی. امین هم چند روز پیش برای سومین بار رفت آرایشگاه. باطری بازیت خیلی خنده داره مرد کوچک. خدا نکنه خاله مهلبونممممممپسرک خوشتیب ما روهم ببوووووووووس
مامان عرفان
9 آذر 92 9:25
ماشالا به اين گل پسر .
مامان عرفان
9 آذر 92 9:25
بار سوم آرايشگاه رفتنت مبارک بازم ممنونیم خاله جون
مامان عرفان
11 آذر 92 9:23
منم ساندويچ ميخوام قابل شمارو نداره خاله جونممممممممممممممممم
انسیه
11 آذر 92 11:11
دیگه مردی شدیا خاله جون بوووووووووووووووووووووووووووووووس[ قلب]
انسیه
11 آذر 92 11:11
توت فرنگی (مامان علیرضا)
11 آذر 92 18:55
سلام عزیزم ماشالله هزار الله اکبر بزرگ شده عکس ماکارانی خوردنش خیلی جالبه ماشالله عزیزم انشالله همیشه سلامت باشی پسر گل و ناز نازی من ممنون بهم سر زدی منو ببخش نمی رسم زیاد بیام ببوس پسر نازت رو سلام عزیزم خواهش میکنم همینکه پستای جالب روبرامون میزارید ممنونیم
mamane ayseli
12 آذر 92 14:54
آفرین به این گل پسرمون کوتاهی موهات کبارک عزیزم ایشالله همیشه لبات خندون باشن مرسی عزیزممم
ستارگان آسمان من
13 آذر 92 14:27
مامان کیان کوچولو
13 آذر 92 15:27
کوچولوی شیطوووون چه کارایی میکنی خاله جوون مواظب خودتم باش عزیزم 17 ماهگیت هم مبارک عسلم مرسی خاله جون
مامان عرفان
17 آذر 92 11:21
واااااااااااااااااااااي چرا باز مريضي؟؟؟؟؟
مامان ایلیا
17 آذر 92 16:48
هزار ماشالله چه مردی شده واسه خودش.کوتاهی موهاشم مبارک.الهی دیگه هیچوقت هم مریض نشه.ببوسش از طرف من مرسی خاله جونممممممشما هم گل پسری روببوسید
مامان عرفان
24 آذر 92 11:00
مامان عرفان
30 آذر 92 11:54
شب یلدا غروب پاییز نیست ، طلوع زمستان نیست !!! شب یلدا بهانه ایست برای غروب غمها و طلوع شادیها
توت فرنگی(مامان علیرضا)
5 دی 92 18:24
سلام عزیزم خوبی پسرت خوبه ببوسش از طرف من ممنون سر زدی عزیزم خواهش میکنم ممنون از این وبلاگ خیلی خیلیییی مفیدتون من باید از شما تشکر کنم
خاله زهرا
9 دی 92 21:15
سلام عزیزدلم بخدادلم برات ی ذره شده .میبوسمت .الهی قربونت برم. خیلی دوست دارمممم خاله جونیییییییییی
مامان آروین
10 دی 92 17:48
سلام پسری قند عسلم با تاخیر یلدا رو بهتون تبریک میگم ایشاله هزاران یلدا درکنارهم جشن بگیرید و شبهای سرد زمستونتون سرشار باشه از مهرو محبت گرمای جمع گل خانوادتون با آرزوی بهترینا و برترینا چه سخاوتمند است پاییز شکوه بلندترین شبش را عاشقانه پیشکش تولد زمستان کرد . آغاز فصل قشنگ دیگری از زندگیتان مبارک. ممنونم
توت فرنگی(مامان علیرضا)
15 دی 92 21:10
سلام عزیزم خوبی پسرت نازت خوبه؟ هنوز داری ماکارانی و ساندویچ می خوری خاله هنوز تموم نشده قربون چهره نازت بشم من
مامان عرفان
23 دی 92 0:35
سلام مامانی خوبی ؟؟؟؟؟؟؟ دلم برات تنگ شده . درگیر امتحانات عرفانم وقت نمیکنم بیام بهت سر بزنم . خیلیییییییییییییییی دوووستتون دارم . سلام عزیزم من همیشه بهتون سر میزدم
مامان آیسلی
30 دی 92 22:34
عزیزم چرا پیداتون نیست دلمون براتون تنگ شده سلامممم عزیزممممم ممنون من همیشه بهتون سر میزدم ولی چندروزی دیگه حوصله نوشتن نداشتم
نارین
7 بهمن 92 2:19
سلام دوست عزیز وب جالبی دارین خوشحال میشم به فروشگاه لباس مام سر بزنین حتما
مدیا
7 اسفند 92 23:28
سلام ما دوباره اومدیم انشالله همیشه شاد وسرحال باشید ممنونم عزیزم خوشحال شدم