شیرین زبونی جوجوواز شیر گرفتن
سلام به گل پسر نازخودم که این روزه دایه لغاتش گسترده تر وشیرین تر شده وگاهی اوقات فقط مامانی میدونه که تو چی میگی؟
اره کوچلوی دوس داشتنی ما بزرگ شده وحرفاشم مثل خودش خوشکلتر شدن.مثلا چند وقت پیش به صدای گربه میگفتی :ام !!وهر وقت میگفتی مامان ناامید از اینکه حالا حالا ها نتونی تلفظ درستشو بگی ولی حالا میگی:میو
پسرم به چی، چی میگه؟؟؟؟؟
ایناس:اینجاست
نیس:نیست
ابگوشت:ابوشت
هوو:هلو
باتی:باتری
ماشی:ماشین
ارسیا:ارشیا
بیس محمد:بنویس محمد
بیابخویم:بیا بخوریم
هرچیزی رامیخواستی میگفتی این خوم اون خوم ولی حالا:میخوام
مایی:ماهی
پتو:تپو
اماز:نماز که پسرم همیشه موقع نماز با مامانی دعوایی داره سر چادر نماز وجانماز
ان میام :الان میام
و........................کلی حرفای دیگه که با گفتنشون کلی مچلونمت ومن وبابایی
ویه اتفاق مهمممممممممم دیگه
که مال 2ماهه پیشهاز شیر گرفتن جوجو که خیلی خیلی راحت بود واین هم یه موفقیت دیگه ویه استقلال برای من وپسری
از وقتی مامان شدم فهمیدممم که زمان مثل برق وباد میگذره انگار همین دیروز بود که برای اولین بار بود که بهت شیر دادم ومحو تماشای چشای خواب الودت
دیگه چند وقتی بود خیلی بهم گیر میکردی منم تصمیم گرفتم ازشیر بگیرمت وهم خیالم راحت بود از این بابت که تپل مامان خیلییی خوب غذا میخورد وتقریبا همه چیز میخوردی منم شام شبتو بیشتر کردم وتعداد دفعات شیر رو کم میکردم تا روزی 1بار رسید،تازشم خودت چند وقتی میشد شبا بیدار نمیشدی یعنی قبل عید
منم وقتی دیدم خوت داری همکاری میکنی گفتم حالا چرا من سعیم نکنم خلاصه خودت همه شرایطو محیا کردی وتو22 ماهگی با شیر خداحافظی کردی
و اینکه بگی نگی از پوشکم گرفتمت که اونم همون زمان بود البته فقط تو خونه خودمون تا اینکه بعد از عید مهمونی یا جایی که میرفتیم دگیگه راحت بودی ویا خودت میگفتی یا خودم میبردمت ولی شبا پوشکت میکردم که تازگیا وقتی صبح بلند میشی پوشکتت خوشک خوشکه البته تو این مورد زیاد سخت نگرفتم اخه گاهی اوقات میگفتی گاهی هم نه منم گفتم هنوز زوده بزارم چند ماه دیگه که زبونت کاملتر شه وکنترلت بیشتر
وای از وقتی که خودت بگی جیش یا پی پی داری انگار همه دنیا رو بهم دادن
گاهی اوقات هم با جیغ وگریه وبزن بزن
مثلا همین امروز که خونه باباجون بودیم صبح که بلند شدی گفتی پی پیمنم پوشکتو باز کردم دیدم خوشکه وکاملاذوق زده این حرکتکه دیگه داره پروژ پوشک گیری هم تموم میشه
خلاصه رفتیم برون بعد از 15 دقیقه بازی وبپر بپر اقا کاراشو کرد ومنم خوشحال ازاین واقعهاینجوری برگشتیم.
تازگیها به نقاشی هم علاقه مند شدی وگهگداری تنهایی میشینی خط خطی میکنی که مامانی غرقه بوست میکنه و به منن میگی بیس محمد(بنویس محمد)