11ماهگی

شکلات مامانی ١١ماهگیت مبارک

سلام عزیز دلم ...خوبی مامانی؟

گلم امروز ٢٩ اردیبهشت وتو٢٥ یازده ماهگیت تموم شد،قربونت برم  مامانی اصلا نمیدونسته امروز چندمه همش فکر میکردم حالا اگه امروز بیام اپ کنم فوقش یه روز دیرتر تولد گل پسر رو تبریک میگم

این فراموشی هم بخاطر وجود توئه که اصلا گذر زمانو حس نمیکنم

وای باورم نمیشه یه ماه دیگه تولد قند نباتم.

شاه پسری این ماه هم خیلی کارای جدید یاد گرفتی از راه رفتنت بگم که ماشاالله وقتی رو دور بیفتی انگاری تو دوی ماراتونی دیگه برا خودت مستقل راه میری هر چند چند باری هم به زمین میخوری

وعاشق راه رفتنی.

از غذا خوردنت هم بگم که تقریبا دیگه همه چیز میخوری بجز ممنوعیت های زیر یه سال، تخم مرغ ابپز هم که زیاد دوس نداشتی مامانی برات سرخ میکنه وبیشتر دوس داری

دس دسی رو هم که خیلی قبل یاد گرفته بودی ولی خودمو میکشتم تا یه کم دس دسی کنی حالا تو همه حال دس دسی میکنی  اهنگای خاله شادونه رو هم که تو گوشیم گذاشتم خیلی دوس داری وکلی باهاشون میرقصی، رقصیدن که چه عرض کنم بشین وپاشو میکنی

این اهنگ ها رو وقتی تو دل مامانی بودی هم برات میذاشتم شاید بخاطر همینه که اینقد باهاشون حال میکنی.

ودیگه اینکه اگه بابایی و مامانی تمام روز رو بیرونت ببرن سیر نمشی به محض اینکه در باز شه میخندی و میدویی طرف واگه بسته شه واویلا!!!!!

خیلی هم وابسته بابا ومامان شدی، اصلا تنهایی با اسباب بازی هات بازی نمیکنی یعنی اگه ما پیشت نباشیم سراغشون هم نمیری حتی اگه بخوایم بریم حموم یا دستشویی میای پشت در و گریه میکنی،اینطور که شنیدم میگن بچه ها تا ١٨ ماهگی همینجورین ولی انشاالله این وابستگی اقا پسرم تا١٨ ماهگی طول نکشه.

دیشب رفتیم پارک اینقده ذوق کرده بودی که نگو همش هی میخندیدی و اینور ،اونور میرفتی یه خورده هم نشستی زمین و سنگا رو بلند میکردی و پرتشون میکردی خلاصه چی بگم دیگه بابا ومامان هم کلی باهات دویدن.

چند روز پیش هم رفته بودیم خونه مدیا خوشجله ودوستای مامی هم جمع بودن وکلی خوش گذشت

فرداش هم عروسی پسر عموی مامانی بود که اصلا همکاری نکردی و فقط بغل مامانی بودی قربونت برم فکر کنم موقعه خوابت گذشته بود برا همین بداخلاق بودی.

ده روز پیش هم که مریض شده بودی وسرفه میکردی هنوز خوب،خوب نشدی واین سرفه هات مامان وبابایی رو خیلی اذیت میکنه ، ومتاسفانه شنیدم هرکی این مریضی رو بگیره تا3 ماه ولش نمیکنه.

خواهشا مامانای گل مواظب گلاشون باشن!!!

حال بریم سراغ شیطونیای گل پسر

از روروک میری بالا موزیکالشو در میاری خودتم اینجوری میشی..هه هه هه....

بابایی گرگ شده میخواد خرگوشو بگیره ...بدو پسری الان بابایی میگیردت!!!

خریدای مامانی وبابایی برا جوجو!!! دوسشون داری گلم؟

اینم مراحل وروجک بازی اقا پسر!!!!!!!!

اینم از همون ژستای که بابایی دوسش داره!!!!

 گلگ ما عاشق بستنی اگه ده تا بخوره اخ نمیگه!!!!!!!!

وای عزیزم خسته شدی فدای اون چشای خمارت!!!!!

میمیرم برات!!!!!!!!!!!!!

بعداز ظهر از خواب بلند شدی وهمش نق میزدی  اینگار بزور بیدارت کرده باشن بعدش دیدم تو بغلم خوابیدی 

مامان هم گذاشتت زمین ورفت برات بالش اورد

ودوباره بیدار شدی و............این شکلی شدی!!!!!!!!!!

فندقی درحال کلوچه خوردن..نوش جونت!!!!

پسرک گلم بابایی ومامانی هر روز بیشتر عاشقت میشن گاهی وقتا اونقدر تو بغلم مگیرم ومیچلونمت که گریه ات میگیره اخی......

هر وقت بهت نگاه میکنم که داری راه میری وبازی مکنی ومیخندی ،دندونام بهم فشار میدم طوری که دیگه دندون درد گرفتم