محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

محمدرضا کوچولو

دندونای اسیاب

1392/6/24 18:30
نویسنده : مامان
380 بازدید
اشتراک گذاری

جیگول میگول مامانی سلااااااااااااااااام ،خوبی گلمممممم؟

 

 

    بهترینم:تو به دنیا امدی و دنیای من شدی وبهترین صدا تپش قلب توست وبودنت تنها دلیل بودنم

 

با وجود پرمهرت ونگاه گرمت دنیایی از پاکی ،صداقت وصمیمیت را برایم به ارمغان اوردی

 

برای توصیف مهربانیت واژه ها یاری نمیدهند پس تا ابد به تو وفادار خواهم بود

 

به جای شمع غمهایت را به اتش میکشم وهدیه ام قلبی است کوچک برای تو...

 

عزیزم بخاطر همه ارامشی که از تو دارم خدا را شکر میگویم.......

 

به پاس همه خوبیهایت بهترینها رابرایت ارزو میکنم.......

 

واااااااااااااااای محمدرضا نمیدونی مامانی چقده عاشقته!!!!!

یعنی نمیدونم تو روزایی که هنوز بدنیا نیومده بودی من چطور زندگی میکردمم الان من پر از توام پر از عطرتو ، لبریز از شیطونیات ،از دلبریات ،از لبخندهات وقتی صدای خندهات تو خونه میپیچه اینگار خدا همه لخندهای دنیا رو بهم داده!!!!!!!!!

وقتی تو خونه داریم باهم بازی میکنیم یادم میره که25 سالمه ومیشم همسن خودت چه کیفی میده وقتی تو بدو بدو میای طرفم ومیخندی وخودتو میاندازی رو مامانی و چه کیفی میکنی وافتخار میکنی که چقدر زورت زیاده که مامانی رو میاندازی،هرروز چیزای تازه ای یاد میگیری وروز به روز فضولترشیطان میشی!!!!

همین دیشب انقده وروجک شده بودی که دیگه من وبابایی خندمون گرفته بود خندهازرومبلا میرفتی بالا وخودتو پرت میکردی پایین،اول میپریدی تو بغل ما بعدش که دیگه ما کم اورده بودیم همین جوری راست راست خودتو پرت میکردی رو بالشتا!!!.تازگیا میری صندلی کوشولو تو میاری میری روش لامپا رو روشن وخاموش میکنی من وبابایی هم بجای اینکه عصبانی بشیم ازاین فلفلیات کیف میکنیم که چیزای جدید یاد میگیری،بابایی که اگه خونه رو اتیش هم بزنی چیزی بهت نمیگه !!!منم اینجوری میشمکلافه

دیشب داشتیم چایی میخوردیم تو استکان یکم چای مونده بود تو هم رفتی گرفتی دستت ،هر چی به بابا گفتم مواظب باشه نریزیش رو فرشا میگفت حالا مگه چی میشه .تا تو هم بلاخره چپش کردی و منمکلافهگریه

عزیزم،فسقلم دوس دارم هرچی تو دنیا هست برات بگیرم هر اسبابازی وهرچیزی که تو خوشت بیاد

هرجایی که دوس داشته باشی بری من وبابایی دوس داریم ببریمت پارک ،پیش بچه ها،کلا دردری

دیگه چی بگم از یه بابا ومامان عاشق !!!!!!

راستی یه تفنگ هم برات گرفتم ازاینا که صدا میدن وچراغ دارن تو هم خیلی دوسش داری ومیگی :تق تق

 

ای شیرینی ترین شیرینی دنیا،تو خوشبوترین عطر دنیایی !!

لحظه های با تو بودن چقدر قشنگه

یه روز تو خواب ناز بودی مامانی اومد یواش سرشو گذاشت  رو بالشتت وداشتم نگات میکردم همیطوری اشکام سرازیر شدن !!!!!

 

تو دلم خدا رو شکر کردم که خدا همچین فرشته کوچولو ونازی به من وبابا داده

خدا رو شکرت هزاااااااااااااااار مرتبه شکرت

بخاطر این هدیه قشنگ

چه خوب شد که بدنیا امدی وچه خوبتر که دنیای من شدی!!!!!


عزیزممم......

پسرم.......ثمره وجودم....عشقم ......خورشید پر فروغ من.... ماه روشنای من......


دووووووووووووووووست دارمممممممم ....ای تمام هستی من


بلاخره دندونای اسیاب هم در اومدن

مبارک باشه پسملی

دقیقا نمیدونم کی دراومدن چون نمیذاشتی نگاه کنم ولی دیروز داشتی گریه میکردی ودهنت یک متر باز شد ذیدم فک پایینی سمت راست روی لثه هات یه چیز سفیدی بچشم خورد اول فکر کردم مونده غذایی،چیزیه ولی انگشت گذاشتم روش ودیدم به به چی؟؟؟؟؟

مروارید کوچولو اونم نه یکی ،دوتااااااا

 

عاشقتمممممممممممممممم محمدرضا جونممممممممممممم

 

فردا هم 15ماهگیت تموم میشه و میری تو 16ماهگی مبارک باشه بزرگ مرد کوچکم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان تینا و رایان
24 شهریور 92 21:58
خوشگل خاله مبارک باشه دندون خوشگلات مامانی عکسشم میزاشتی دلم تنگ شد براش


مرسی خاله جونم لطف دارید ، کامنتای پر مهرتون همیشه ما رو خوشحال میکنه
مامان تینا و رایان
24 شهریور 92 22:04
مبارکه دندونات عزیزم..کامنت میدم نمیرسه انگار


مرسی عزیزممممممممم
مامان عرفان
25 شهریور 92 10:27
شانزده ماهگيت مبارك


ممنون خاله جونی
مامان عرفان
25 شهریور 92 10:27
دندونهاي آسياب هم مبارك


مرسی عزیزممممممممممم
مامان عرفان
25 شهریور 92 10:29
وايييييييييي واي واي چايي ريخته رو فرش . حق داري عصباني بشي و موهات را بكني و گريه كني .
مامان عرفان
27 شهریور 92 9:03
محمدرضا جون ، خاله منو با تنفنگت نكشي ها . مي ترسم يهو تق تق كني و منو بكشي


نه خاله جونی من که خیلیییییییییییییی دوست دارممممممممممممممم
مامان امین
28 شهریور 92 21:00
محمدرضا جونم خوش به حالت با این مامانی با سلیقه و خوش ذوقت ...چقدر زیبا عشقشو بیان کرده. قدر مامانی رو بدونی..فقط مامانی عکسهای آقا خوشگله یادت رفته


مرسی عزیزممممممممممم
نه فراموش نشده .... به میمنت شیطونی محمدرضا جون لنز دوربونمون پرید ،بعدشم رم موبایلم خراب شد برا همین متاسفانه فعلا عکس پر....
امین دوسداشتنی رو ببوسید
الناز مامان آوا
29 شهریور 92 22:00
قربونت برم دندون جديدت مبارك .پهلوون بودي پهلوونتر شدي

ديگه ميتوني بهتر غذا بخوري


خدا نکنه خاله مهلبونم
،اره جون خودش خوراکش روز بروز بدتر میشه