عکسای مسافرت
اینم عکس های پسملی
صبح ساعت5/30 اقا محمدرضای گل اماده برای مسافرت با چشمای پف کرده
تو راه برا خوردن صبحانه همرا چهره درهم محمدرضا
اراک موقع نهار پسملی تو بغل بابایی
عزیزم اون شب خیلی گریه کردی بعدش اینجوری با دهن باز خوابیدی مامان به فدات
باغ انار بابا بزرگ اتنا مهاباد صبح بعد از صبحانه
حرم اقا علی عباس در باد رود
کاشان باغ فین بغل بابایی
جمکران
قم حرم حضرت معصومه
نهار در رستوران اراک در راه برگشت کنار اکواریوم.حالا چی بخولم؟؟؟؟
به به عجب کوبیده و جوجه ای بود!!!!!
من رفتم نماز بخونم بابایی هم تو ماشین پیش تو موند عشق منی تو
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی