محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره

محمدرضا کوچولو

7ماهگی

1391/12/12 15:59
نویسنده : مامان
276 بازدید
اشتراک گذاری

 سلام گل پسر قند عسل

قربون پسرم برم که روز به روز شیرینتر وقند نباتتر میشه دیگه برا خودش مردی شه اخه 7ماهش تموم شده و وارد 8تمین ماه زندگیش شده مبارکه پسرم

       مبارک            

ویه تبریک دیگه برا شازده پسر اینکه از اول 8ماهگی دیگه چهار دستو پا میره

بعد از یه غیبت طولانی بازم اومدیم مامانی خیلی وقته نیومدم به وبت سر بزنم اخه چندین دلیل داره که همشونو برات میگم

این چند روز سرمون خیلی شلوغ بود اولش اینکه مامانی دوباره سرما خورده بود و حوصله هیچی رو نداشت  همش هم ناراحت بود که نکنه قند عسل هم مریض شه  ولی خدا رو شکر پسری هیچش نشد

دیگه اینکه چند بار هم مهمونی رفتیم و مهمون داشتیم یه شب یکی از دوستای بابا با خانمش اومدن خونمون  یه روزمن وتو با خاله زهرا (دوست مامی) رفتیم خونه خاله معصومه  که دخترش  یه ماه  ازت کوچیکتره وکلی بهمون خوش گذشت وقرار شد یه روز دیگه خاله اینا بیان خونه ما که دخملش مریض شد

دیگه اینکه دایی علی هم بعد از چند ماه بلاخره اومد پسملی رو ببینه یه روز هم خونه ما برا شام دعوت بودن چون قراره ایشاالله برا عید عقد کنه اومده بو د برا خرید

ودیگه اینکه مامان جون (مامی بابا ) چندروزی مریض بود ومهمون داشتن که باید میرفتیم بهشون سر بزنیم وبیشتر روز اونجا بودیم

ودلیل اصلی دیرکردمون این کامپیوتره که دیگه حسابی داغون شده یا ویندوزش میپره یا ایترنتش وصل نمیشه  بابایی قراره یه لب تاب بگیره ایشاالله هر چه زودتر از دست این کامپیوتره خلاص شیم

خب عزیز مامانی حالا کلی عکس داریم از فضولی های جدیدت که باعث شدی وقت سر خاروندنم نداشته باشم

 

 

 

چکاب 7ماهگی وزن 10/500  قد   72/5 

 

 

 اهای مامانی بابایی شکلاتارو خوردین جعبه خالی به من میدین

 

 

بذار ببینم چه مزه ای داره؟؟؟؟؟

عزیزم اگه اغراق نکنم تو 24 ساعت 20 ساعت اینجایی ....  میگی نه نگاه کن!!!!!

 

 

 

 حالا دیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ کوشولوی مامانت!!!!!!!!!

مامانی نگاه کن هلیا( دخترعمه) توپمو نمیده!!!!

وای چه لباس خوشگلی مامانی منم ازاینا میخوام!!!!!!!

قربونت بره مامانی !!!  فدات....... قشنگم

دارم فکر میکنم حالا کجا برم خرابکاری کنم پیش تلویزیون یا بخاری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خوب گیرت اوردم بابایی الان میخورمت!!!

عشقولانه های بابایی ومحمدرضا

عجب جای دنجیه حال میده برا خربکاری !!!!!

اهان..... بذار تا مامانی داره عکس میگره منم مشغول شم!!!!!!!!

از بس تلفن خونمونو دوست داشتم بابایی تصمیم گرفت یکی از اینا برام بگیره تا سرمو شیره بماله

محمد رضا عروس میشود

چه خواب نازی  رفتی شیرینم!!!!

اینم دایی علی من که خیلی دوسش دارم

حسین (پسر عمو)ومهدی (پسر عمه) اومدن پیشت بازی موش موشی من!!!!!!


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مدیا
4 بهمن 91 0:07
سلام منم امروز وبلاگ درست کردم بیا وبه ماهم سر بزن ،کی میشه منم چهار دست پا برم ،خوش بحالت
مامان کیان
10 بهمن 91 0:10
عزیزم واقعا عکسهات خیلی قشنگ وناز شده.
ان شا ا.. همیشه سالم و سر حال بشی وتا میتونی از این شیطو نی هات انجام بدی


ممنونم خاله جون