محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

محمدرضا کوچولو

لالایی های دلبندم

عزیز دل مادر سلام محمدرضا جونم مامانی فدات شه که اینقدر خوردنی وناز وملوس ووروجک وشیطون بلاو.........شدی همیشه وقتی میخوام شروع به نوشتن پستت کنم دنبال جمله هایی میگردم که با تمام وجودم صدات کنم ولی هرچی جونم عزیزم میکنم قلبم اروم نمیگیره کاش خدا یک جمله ای خلق میکرد که وقتی میخای کسی رو که با تمام وجوددوسش داری صدا کنی همه عشقت رو نشون میداد ولیییییییی حیف که هیچ کلمه ای قادر نخواهد بود عشق بی اندازه من وبابایی روبهت نشون بده   حالا میخوام اون لالایی های روکه همیشه برات میخونم تا اون چشای نازت رو هم بزاری و لالا کنی برات بخونم     لالا  ل...
6 تير 1392

این چند روز.....

سلام نفسمممممممم .......عمرممممممم ....جونمممممممم   لحظه لحظه های زندگی من وبابایی با تو خیلی شکلاتی شده خوشکلکم دلم میخواد اونقده فشارت بدم وبچلونمت تا دلم خنک شه   این هفته هم همش به گشتو گذار بودی فندقی ،دوشنبه که ولادت امام زمان بود ،همراه بابا جون ومامان جون رفتیم جشن وااااااااای که جوجه مامانش چقده کیف کرد،اینقد بهت خوش گذشت که موقع رفتن گریه کردی .جشن توی پارک برگزار شده بود .خونواده ها هم کوپه کوپه جمع شده بودن وهر کی یه گوشه ای نشسته بودواین اقا پسر ما هم که اول هرجا میره اونقدر سر به زیر وارومه که کسی بفکرشم نمیرسه چه اتیش پاره ایه،خلاصه بعداز چند ثانیه شروع کردبه دویدن به اینور واونور  پیش ...
5 تير 1392

تولدت مبارک هدهدی

سلام فندوقی... چندروز پیش برا شبکه هدهد عکستو فرستادیم تا برات جشن بگیرن شنبه هم که تولدت بود عکستو نشون داد وبرات یه شعر خیلی با مزه خوندن،وااااااای باید میدیدی بابایی ومامانی چه ذوقی میکردن ،قربونت برم خودت هم رفتی چسبیدی به تی وی وبرا خودت میرقصیدی. شبکه هد هدرو خیلی دوس داری همش هم برنامه کودک پخش میکنه وبچه ها هم توش شعر میخونن وقتی هم شعرا رو پخش مبکنه میری جلو وزل میزنی بهش بقول بابایی پلک هم نمیزنی. اینم همون دخترخانم که شعرو برات خوند و بهت گفت اقا محمدرضا چقدرشیطونی بیا پایین !!!!! باز هم تولدت مبارک عزیزم ...
27 خرداد 1392

واکسن 1سالگی

سلام گلکم امروز رفتیم واکسن یک سالگیتو زدیم وقتی خانمه واکسنو زد گریه کردی بعدش دیگه خوب بودی خانمه هم گفت دردی ،چیزی نداره وتب هم نمیکنه خدارو شکر اینم از 1سالگی شیرینی مامانی چکاب یک سالگی وزن:11/600      قد:80    قربون اون قدوبالات برم پهلون من . خانمه هم گفت قد و وزنش عالیه عزیزم البته ازاون موقعه ای شروع به راه رفتن ودندون در اوردن کردی وزنت خیلی پایین اومده ،اصلا نشسته غذا نمیخوری مامانی یه قاشق میذاره تو دهنت ومیری یه دور میزنی دوباره میای قاشق بعدی تازگی ها دستتو میذاری تو دهنت وغذا رو در میاری اینقده حرصم میگیره ولی بابایی میگه نباید عصبانی بشی ومجبورش کنی ک...
27 خرداد 1392

تولد یکسالگی و دندون6

سلام عزیزتر از جان.... هورااااااااااااااااااااااا  هوراااااااااااااااااااااااااااااااا   محمدرضا جونم تولدت مبارک بیا شمع هارو فوت کن تاصدسال زنده باشییییییییییییییییییییی برام هیچ حسی شبیه تو نیست                کنار تو درگیر ارامشم                     همین از تمام جهان کافیه همین که کنارت نفس میکشم برام هیچ حسی شبیه تو نیست تو پایان هر جستو جوی منی تماشای تو عین ارامشه...
25 خرداد 1392

مسابقه وبلاگی

چند روز پیش از طرف مامان، پرهام خوشکله واسه مسابقه دعوت شدم.......   وازشون ممنونم واین هم سووالات مسابقه..... 1 -بزرگترین ترس زندگیت چیه؟ از دست دادن عزیزانم 2-اگر24ساعت نامرئی میشدی چیکار میکردی؟ همه جا میرفتم 3- اگر غول چراغ جادو توانایی براورده کردن یکی از ارزوهاتو داشته باشه ان ارزو چیست؟ همه ارزوهامو براورده کنه 4 -ا ز میان اسب وپلنگ وسگ وگربه وعقاب کدام رو بیشتر دوست داری؟ هیچکدام 5- کارتون مورد علاقه کودکیت؟ زنان کوچک ورابین هود 6- در پختن چه غذایی تبحر نداری؟ شیربرنج 7- اولین واکنشت بهنگام عصبانیت؟ چشم غره 8- با مرغ ودریا واورانیوم جمله بساز؟ مرغ در دری...
21 خرداد 1392