محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

محمدرضا کوچولو

عشق منی

 عشقم جونم نفسم گلم تو همه زندگی منی نمیدونی چقدر دوست دارم هروقت تو بغلم شیر میخوری ومیخوابی بعدش که بلندت میکنم تا ببرمت تو تختت دلم نمیاد وتو بغلم دورت میدم وهمش  بهت نگاه میکنم واااااای اون موقع ست که میخوام بخورمت میدونی امروز چقدر چلوندمت وبووووووست کردم     کی دوباره صبح میشه تادوباره تو بغلم بگیرمت وفشارت بدم محمدرضا جونم خییییییییییییییییلللللللللللییییییییی دووووووست داااااااااررررررمممم   گلکم همه احساسات مامانی اینجا جا نمیشن در یک کلمه مامانی عااااششششقته     خداوندا از تو ممنونیم زیرا که تو با ...
14 خرداد 1392

دندون پنجم

فندق مامانی سلااااااااااام ..خوبی گلم!!!!     پنجمین دندون وروجک مامانی مبارککککککککک چند روز پیش داشتی از سر وکول من وبابایی بالا میرفتی که بابایی یهو گفت نگاه کن مامانی دندون گل  پسری در اومده منم دیدم بلللللللللله  پنجمین مروارید فک بالا در اومده. گلک مامانی اونقده شیطون شده که نگو ونپرس ، اول اینکه همش باید بگردونیمت یعنی اگه صدای درو بشنوی با کله میای ومیدوی وخودتو میرسونی اگه هم بسته شه گریه و زاری ،بابایی هم اصلا جرات نداره بدون گل پسری بیرون بره باید من حواستو پرت کنم تا بابایی فرار کنه ای امان از دست این وروجک.....   شیطونک مامانی تو نقس مامانی مامانی عاشق این ورو...
12 خرداد 1392

بابایی روزت مبارک

  محمدرضا:بابایی گلم من ومامانی خیلی دوست داریم دوست که نه، عاااااااااششششقتیم باباجونم روزت مبارک و ایشاالله همیشه سالم وسرحال باشی و سایه ات بالای سرمون باشه   خداوندا هزااااااااار مرتبه شکرت زیرا که بهترینها را به من هدیه کردی اول بخاطر بهترین ومهربانترین همسر دنیا وبعد وجود نازنینم، دلبندم محمدرضایم . ...
2 خرداد 1392

11ماهگی

  شکلات مامانی ١١ ماهگیت مبارک   سلام عزیز دلم ...خوبی مامانی؟ گلم امروز ٢٩ اردیبهشت وتو٢٥ یازده ماهگیت تموم شد،قربونت برم  مامانی اصلا نمیدونسته امروز چندمه همش فکر میکردم حالا اگه امروز بیام اپ کنم فوقش یه روز دیرتر تولد گل پسر رو تبریک میگم این فراموشی هم بخاطر وجود توئه که اصلا گذر زمانو حس نمیکنم وای باورم نمیشه یه ماه دیگه تولد قند نباتم. شاه پسری این ماه هم خیلی کارای جدید یاد گرفتی از راه رفتنت بگم که ماشاالله وقتی رو دور بیفتی انگاری تو دوی ماراتونی دیگه برا خودت مستقل راه میری هر چند چند باری هم به زمین میخوری وعاشق راه رفتنی. از غذا خوردنت هم بگم که تقریبا دیگه ...
29 ارديبهشت 1392

نی نی کوچولوی عمه

  پسمل کوچولوی عمه مینا هم 15 اردیبهشت قدم های کوچولوشو تو این دنیا گذاشت البته عجله داشت ودو روز زودتر به دنیا اومد   محمدرضا:عمه جونم قدم نی نی کوچولوتون مبارک ...
21 ارديبهشت 1392

مریضی پسملی

عشقم، نفسم،جونم سلام عزیز مامانی چند روزیه که مریض شدی،اینگار که مامانی چشت زده باشه اخه چند وقت پیش داشتم به تولدت فکر میکردم که چقدر زود گذشت واینکه تو این یه سال پسرم یه بار بیشتر مریض نشده که..... چند روز پیش داشتی سرفه وعطسه میکردی منم فکر میکردم مثل همیشه ای وطبیعیه ولی بعدش بیشتر شدن و بعدش دکتر ودارو وشربت و..... شب اول هم که اینقدر بینیت کیپ بود وسینه ات خس خس میکرد اصلا نتونستی بخوابی و همش گریه میکردی ، من وبابایی هم دورت میدادیم تا اروم میشدی قربون پسرم برم چه ناله هایی میکردی عزیزم این چند وقته تقریبا همه دورو بری ها از این مریضی گرفته بودن وبچه های خاله وعمه وعمو که پیشت میومدن هم همینجور خدا رو شکر رو به بهبودی هست...
20 ارديبهشت 1392

دندون 4وماکارانی خورون وروجک

گوگول مامانی                                                            چهارمین مروارید کوچولوت مبارک نفس مامانی خپل مامانی 10روز پیش دندون بالایی نیش زده بود وگفتم که چهارمی هنوز کاملا پیدا نبود امروز هم یکی دیگه از اون مرواریدهای نازت نمایان شد ودیگه اینکه....... جیگر مامانی راه رفتنت خیلی بهتر شده دیگه برای بلند شدنت از چیزی کمک نمیگ...
15 ارديبهشت 1392

روز معلم مبارک

  محمدرضا :بابای عزیزم من ومامانی بخاطر تمام زحمت هایی که برامون میکشی ممنونیم وخیلی دوست داریم و روز معلم رو بهت تبریک میگیم ا ین گلم از طرف من ومامانی به بابای گلم ...
12 ارديبهشت 1392